افسانه های عاشورا !!
برگزاری مراسم عزاداری برای مرگ حسین بن علی از زمان صفوی در ایران مرسوم بوده اما با پایه گذاری حکومت اسلامی در سال ۵۷ به این مراسم به صورت ویژه ای پرداخته شده به طوری که عزاداری حسینی به صنعتی با سود هزاران میلیاردی تبدیل شده, مهم تر از جنبه اقتصادی آن این مراسم به دستگاه تبلیغاتی حکومت اسلامی بدل شده به طوری که از زمان ایجاد تنش های شدید بین تهران و ریاض (حمله به سفارت عربستان) برگزاری مراسم اربعین به ابزاری برای قدت نمایی ولی فقیه شیعیان و جایگزینی برای مراسم حج تبدیل شده, به حدی که حتی امسال به علت شیوع همه گیری بیماری کرونا حکومت اسلامی از برگزاری سیرک محرم صرفه نظر نکرد.
در این میان دستگاه تبلیغاتی حکومت اسلامی برای پرشور و جذاب کردن سیرک محرم دست به افسانه سرایی های بی شماری کرده اند که از نظر تاریخی هیچ پایه و اساسی ندارد.
داستان حسین تشنه لب داستان زینب کبری داستان علی اصغر شیر خواره داستان ابوالفضل علم دار کربلا. به ما گفته اند که حسین آزادمردی بزرگ بود و یارانش جوانمردانی بی همتا. اما آیا این داستان و وقایع آن را به صورتی که واقعا اتفاق افتاده بود به ما گفته اند؟ یا که نه همه این ها دروغی برای باز نگه داشتن در دکان پر نعمت آخوندها و روضه خوانان بوده است؟
در این نوشته سعی کرده ام با استفاده از منابع خود روضه خوانان و آخوندها واقعیت این داستان را برای شما خوانندگان عزیز خاطرات یک مسلمان سابق شرح بدهم.
نزديک به ١٤٠٠ سال است مذهبيون شيعه حسين را در اين روزها (عاشورا و تاسوعا) پای منبرهای دروغ و نيرنگ میکشند و حسينم حسينم راه انداخته و لعنت بر يزيد میفرستند. عدهای هم که نه از تاريخ آگاهی دارند و نه بخود زحمت دادهاند در اين مورد تحقيق نمايند کور کورانه به سر و کول خود زنجير و قمه زده نذر میکنند حسین واقعا که بود و چه کرد؟ آیا حسین واقعا ارزش بر سر و سینه کوفتن را دارد؟؟!
حسين چه راهی رفته که ملايان از گفتن حقيقت داستان واهمه داشته و آنرا زير قمهزنی و زنجيرکشی و فريادهای يا حسين مخفی مینمايند؟ آيا هرگز از خود سئوال کردهايد چرا؟!
به ما گفته اند حسین و یارانش تشنه لب شهید شدند. جالب است که کتاب های خودشان به صراحت به وجود آب در خیمه ها اشاره شده تا جایی که حسین و یارانش قبل از جنگ به حمام می روند و برای رفع موهای زاید واجبی می کشند و غسل میکنند!
تا وقتی که می خواهند بعد از مرگ با حوریان بهشتی هم آغوش شوند پاکیزه باشند!
وضعیت مالی حسین
از زمان خلافت عمر, سهم علی و فرزانداندش از غناعم بیت المال به عنوان جهادگر نزدیک به ۵۰۰۰ درهم در سال بوده (در واقع شغل اصلی این حضرات جهاد گری و وحشی گری بوده) ولی بعد از صلح حسن بن علی با معاویه برای تقصیم قدرت مبلغی به عنوان یک میلیون درهم برای حسین در نظر گرفته میشود.
این حضرات همیشه از خوان نعمت خلیفه مسلمین روزی می خوردند و از نعمات بیت المال برخوردار بودند پس بر همین اساس ساده زیستی و فقیر بودن این ها افسانه ای بیش نبوده و به کلی ساخته و پرداخته دستگاه تبلیغاتی حکومت اسلامی است.
به اروایات زیر توجه کنید:
"مقرری امام حسن و امام حسین در زمان عمر سالیانه 5 هزار درهم بود که در زمان خلیفه گری معاویه به سالی یک میلیون درهم (معادل 4 هزار کیلو نقره) رسید."
(تاریخ تمدن اسلام ، جلد 4 ، صفحه 88)
رشوه حسین به عمر سعد برای فرار از مرگ:
"امام حسین به عمر سعد گفته بود دو اردو را رها خواهیم کرد و با هم به نزد یزید خواهیم رفت.عمر سعد گفت : در این صورت خانه ام را ویران میکنند. امام حسین گفت : من انرا برایت می سازم . عمر سعد گفت : املاکم را می گیرند. امام حسین گفت : از املاک خودم در حجاز بهتر از ان به تو می دهم." (تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3008)
یک ماجرای سانسور شده دیگر ماجرای مصادره کاروان یزید است که این کار که شبیه راهزنی بود خشم یزید را بر انگیخت:
"امام حسین از مکه به سمت کوفه حرکت کرد تا به حوالی تنعیم رسید کاروانی را انجا دید که از جانب حاکم یمن برای یزید فرستاده شده بود. بار کاروان روناس و حله بود که پیش یزید می بردند، امام حسین کاروان را بگرفت و همراه ببرد ." (تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 2968) (اخبار الطوال ، صفحه 292)
این اولین باری نبودی که امام سوم شیعیان دست به راهزنی می زده, ابن أبي الحديد که خود از دوست داران علی ابن ابی طالب بوده در جلد ۱۸ شرح نهح البلاغه به راهزنی حسین از کاروانی که خراج یمن را به شام می برده اشاره میکند که حسین اموال را بین دوستان و خانواده خود تقسیم میکند.
کلا مصادره و دزدی از کاروان دیگران سنت رسول خدا بوده و از دید امام حسین و یارانش احتمالا اموال دزدیده شده از شیر مادر هم حلال تر به حسلب می آمده!
درخواست امام حسین برای بیعت با یزید
حسین افسانه ای در ذهن ما یک آزاده است که در راه آرمانش شهید می شود و تا آخر هم از حرف خود پایین نمی آید ولی آیا حسین واقعی هم اینگونه بود؟!
به این روایت توجه کنید:
"گوید: پس به طرف راه شام روان شد، به طرف یزید ، اما در کربلا سواران به او رسیدند که فرود آمد و به خدا و اسلام قسمشان داد.»
گوید: ابن زیاد عمر بن سعد و شمر بن ذی الجوشن و حصین بن نمیر را سوی وی فرستاده بود، حسین به خدا و اسلام قسمشان داد که او را پیش امیر مومنان ببرند که دست در دست وی نهد.»
گفتند: « نه، باید تسلیم ابن زیاد شوی.»"
تاریخ طبری (جلد هفتم)
( ترجمه ابوالقاسم پاینده) (چاپ پنجم 1357- ناشر – اساطیر)
بر اساس این روایت و نقشه سفر حسین و یارانش یه وضوح روشن است که کوفه قبل از کربلا واقع شده است و دلیل عبور حسین از کوفه نشان بر صحت این روایت دارد و همچنین روایات زیادی هستند که نشان می دهند حسین بار ها از حر و عمر بن سعد درخواست میکند که بگذارند به مدینه برگردد که این خود نشان می دهد که حسین به دنبال امر به معروف و نه از منکر نبوده.
آیا حسین تشنه مرد؟
به این روایات توجه کنید:
"چون به حسین نزدیک شدند، فرمود که برای او سراپرده ای برافراشتند، آنگاه فرمان داد که اندازه ای مشک آوردند و در جامی بزرگ با آب در آمیختند. در این هنگام حسین به درون شد و نوره مالید و سر و تن بشست و بر سراسر پیگر نازنین گلاب افشاند و شادان و چابک و دمان و آراسته بیرون آمد. عبدالرحمن بن عبد ریه و بریر بن خضیر همدانی بر در سراپرده ایستاده و هریکی کوشیدند که پس از حسین، او به درون رود و خود را بپیراید و بیاراید. بیر به شوخیگری با عبدالرحمن پرداخت. عبدالرحمن گفت: به خدا سوگند که این نه هنگام کار یاوه است. بریر گفت: مردمان من میدانند که من در جوانی و پیری به کار یاوه گرایشی نداشته ام، ولی از آنچه بر سرمان خواهد آمد، شاد و مژده یاب هستم. به خدا میان ما با دخترکان زیبای فراخ چشم بهشتی جز همین به جای نمانده است که ایشان با شمشیرهایشان بر ما تازند و آنگاه ما یکراست به آغوش آنان بال کشیم. چون حسین بپرداخت، این دو به درون رفتند."
(تاریخ کامل، نوشته عزالدین ابن اثیر، برگردان دکتر سید حسین روحانی، انتشارات اساطیر، تهران 1382، جلد پنجم صفحه 2235)
"هنگامى كه روز عاشورا فرا رسيد، امام حسين عليه السّلام صبح زود، دستور داد خيمهاى برپا كردند، و ظرف بزرگى در ميان خيمه نهادند و در ميان آن ظرف مشك فراوان بود، و در كنار آن (يا در داخل آن) نوره نهادند، آنگاه امام حسين عليه السّلام براى تنظيف به درون خيمه رفت.
برير بن خضير همدانى، و عبد الرّحمن بن عبد ربّه انصارى بر در خيمه ايستادند تا بعد از امام عليه السّلام براى تنظيف داخل خيمه شوند، در اين هنگام برير با عبد الرّحمن شوخى مىكرد و مىخنديد.
عبد الرّحمن به او گفت: «اى برير! آيا مىخندى؟ اكنون وقت خنده و شوخى نيست.» برير جواب داد: «بستگانم مىدانند كه من نه در جوانى و نه در پيرى اهل شوخى و بيهوده گويى نبوده و نيستم، امّا اكنون كه شوخى كردم به خاطر شادى بسيار است كه در پيش داريم، سوگند به خدا فاصله ما با معانقه با حوريان بهشتى، جز ساعتى نيست كه ما در اين ساعت با اين دشمنان بجنگيم و كشته شويم."
(غم نامه كربلا (ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف)، سيد على بن موسى بن طاووس (م 664 هجری)، مترجم: محمد محمدى اشتهاردى، تهران، نشر مطهر، صفحه 119)
"پیش از شروع جنگ در کریلا امام حسین فرمودند خیمه ای به پا کنند انگاه امام حسین وارد خیمه شد و نوره کشید (نوره کشیدن یعنی اصلاح موهای زائد بدن) و چون امام حسین فراغت یافت دیگران رفتند و نوره (اصلاح موهای زائد بدن) کشیدند."
(تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3021)
این همه آبی که برای استحمام به کار رفته آب 6 ماه علی اصغر را تامین می کرد! به راستی که آخوندها برای گرم کردن بازان روضه خوانی خود و بالا کشیدن پول های مردم ساده دل به چه دروغ ها که متوسل نمی شوند! اما این تازه شروع ماجرا بود!
اصلا حتی اگر احادیث بالا را هم نمی دانستیم باز هم می شد دروغ بودن داستان تشنگی و عطش را فهمید به نکته بعدی توجه کنید:
همه در درازای تحصیلمان خوانده ایم که در کنار رودخانه ها جلگه و زمین های حاصل خیز به وجود می آید. واقعیت این است که اطراف فرات را نیز مانند سایر رودخانه ها، جلگه ها و زمین های حاصل خیز تشکیل میدهد و کربلا نیز سرزمینی سرسبز است.
به عکس زیر که نقشه پوشش طبیعی عراق است توجه کنید:
منطقه کربلا را بنگرید، اینجا همان صحرای جهنمی کربلا است؟
از آن گذشته در چنین مناطقی به دلیل نزدیکی به رودخانه بستر زیرین زمین را سفره های پهناور آبی تشکیل می دهد و دست رسی به آب آسان تر از آن چیزیست که به ذهن می رسید. تنها با کندن 4 یا 5 متر از زمین می توان به آب رسید. در منطقه اهواز یکی از مشکلات ساخت و ساز همین سفره های زیرزمینی است که کاملا زیر شهر با فرا گرفته اند. 72 نفر نتوانسته اند یک گودال 4 متری حفر کنند؟
به این روایت در مورد آب آوردن عباس در روز کربلا توجه کنید:
"امام حسین عباس بن ابی طالب را پیش خواند و با سی سوار و بیست پیاده فرستاد و بیست مشک همراهشان کردندکه شبانگاه برفتند و نزدیک اب رسیدند. پانصد تن از سپاهیان یزید مراقب ابگاه بودند. چون به نزدیک ابگاه رسیدند عباس گفت : امده ایم از این اب که از ان ما را بداشته اند بنوشیم گفتند بنوش نوش جانت.عباس گفت تا حسین و این گروه از یارانش که می بینی تشنه اند یک قطره نخواهم نوشید .انگاه عباس به پیادگان گفت مشکها را پر کنند پس از ان کسان نمودار شدند و درگیری اندکی شد. یاران حسین با مشکها بیامدند و اب را پیش وی بردند." (تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3007)
کاملا واضح است که نه دست عباس قطع شده و نه پاش بلکه همان طور که خواندید این یزیدیان ملعون! به عباس می گویند: ((بنوش نوش جانت)) و بعد از اینکه عباس می گوید اول حسین اجازه می دهند که مشک ها را پر کنند و برای حسین ببرند
نکته جالب دیگر اینکه امام حسین و یارانش جنانکه در بالا گفتم برای محکم کاری یک گودال 3-4 متری هم کنده بودند:
بنابر روايت ابن اعثم كوفى و ابن شهرآشوب، امام حسين(عليه السلام) در جلوىِ خيمه چاهى 3-4 متری حفر كردند. (ابن شهرآشوب، ابى جعفر رشيدالدين محمد بن على، مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 50 و ابن اعثم كوفى، ابو محمد احمد بن على، الفتوح، ص 893).
دفعه بعد که نوحه حسین مثلا تشنه لب را شنیدید سعی کنید با آرامش فقط لبخند بزنید.
افسانه "علی اصغر"
این داستان علی اصغر هم از آن افسانه های جالب عاشوراست که تنها اذهان گنگ و مسخ شده می توانند باورش کند.
داستان از این قرار است:
حسین به علت عطش فراوان (که البته اشاره کردم عطشی در کار نبوده) ، فرزند شیرخوارش را در بغل گرفته و جلوی سپاه میرود و میگوید دست کم به این طفل آب بدهید.از آن طرف (سپاه یزید) شخصی به نام حرمله که گویا تیرانداز قابلی بوده تیری را به قصد گلوی نوزاد رها کرده و او را می کشد، یا شهید می کند یا هر چه آخوندها بگویند. در ظاهر تراژدی واقعا دردناکیست ولی باکمی تامل مطالبی دال بر خرافی و غیر واقعی بودن این داستان میابیم.
نخست آنکه نوزاد شیرخوار و چندین ماهه اصلا گردنی به آن صورت که ما تصور می کنیم ندارد.اگر دقت کنید سر نوزاد به بدنش چسبیده است،دلیلش هم آن است که هنوز استخوان و عضلات گردن چنان رشد نکرده اند که وزن سر را تحمل کنند
پس تیر حرمله به کجا خورده است؟
تنها در یک صورت می توان گردن نوزاد را تا حدودی دید، در صورتی که سر کودک به پشت برگشته و به سمت زمین آویزان شود. هیچ دیوانه ای چنین کاری با بچه اش نمی کند زیرا مطمئنا در این حالت نخاع کودک صدمه خواهد دید.
دوم آنکه فاصله دو سپاه در هنگام نبر معمولا 200 یا 300 متر بوده است. اگر قهرمان تیراندازی المپیک با آن کمان های مجهز و مدرن را نیز بیاوریم نمیتواند از آن فاصله گردن کودک که هیچ حتی پدر کودک را نشانه بگیرد و به هدف بزند.شاید با دراگانوف نیز چنین کاری دشوار باشد چه رسد به تیر و کمان.
سوم آنکه برای چه حرمله نوزاد را نشانه گرفته؟ در تمام جنگ ها مهمترین شخص فرمانده سپاه است. حرمله باید حسین را می زده نه نوزاد را. کدام عقل سالمی چنین چیزی را می پذیرد؟ حرمله فرمانده سپاه را ول کرده و نوزاد را از پای درآورده؟ اگر به قول مسلمانان واقعا هوا جهنمی بوده مگر این حرمله مازوخیسم داشته که در آن شرایط، جنگ را کش بدهد و خودش را بیشتر اذیت بکند؟
در جایی مسلمانی گفت حضرت کودک را در دست گرفته و نزدیک سپاه رفته تا صدای او را بشنوند، در این صورت باید یه عقل حضرت شک کرد که هم خودش و هم فرزندش را اینگونه به خطر انداخته. او که فک و فامیل وحشی خود را بهتر می شناخته.
چهارم که از همه نیز جالبتر است آن است که اصلا کودک چند ماهه چه نیازی به آب دارد؟ نوزاد چندین ماهه شیر می نوشد و نه آب و مادرش میتواند به نوزاد شیر بدهد و تشنگی او را بر طرف سازد.
افسانه ساقی کربلا ابوالفضل
این داستان آب آوردن ابوالفضل بی سر و ته ترین افسانه عاشوراست. به اندازه ای این داستان مسخره ساخته شده که گمان می کنم با یک بار مرور آن دیگر نیازی به تجزیه نباشد.
داستان از این قرار است که آقا ابوالفضل که بعضی ها ماشین شان را بیمه ایشان می کنند برای رفع تشنگی لشگر حسین به دل دشمن زده و مشکی را از آب رودخانه پر کرده و در مسیر برگشت شخصی آن دستش را که مشک را گرفته بوده قطع می کند. حضرت مشک را با دست دیگرش می گیرد و به راهش ادامه می دهد. دوباره یک از خدا بی خبری آن دست دیگر را هم قطع می کند. حضرت اکنون مشک را با دندانش می گیرد و در آخر چند از خدا بی خبر دیگر وی را به شهادت می رسانند.
لطفا یکی برای من توضیح بدهد که حضرت چگونه مشک را از دستی که قطع شده میگیرد؟ آیا حضرت از اسب پیاده شده و می رود مشک را که همراه دست قطع شده اش روی زمین افتاده بر می دارد و دوباره سوار اسب می شود و می رود؟
دوباره که آن یکی دستش قطع می شود چه کار می کند؟ آیا حضرت باز از اسب پیاده شده و می رود به سراغ دست افتاده و دولا شده و مشک را با دندان می گیرد؟ آیا در این میان که هی حضرت از اسب پیاده و دوباره سوار می شده اند کسی نبوده ایشان را بکشد؟
یا اصلا هیچ کدام از اینها رخ نداده و پیش از آنکه دست مبارکشان را قطع کنند، حضرت بر اساس مهارت هایشان مشک را به هوا پرتاب کرده اند با آن یکی دست گرفته اند و به دنبال آن دوباره مشک را به هوا پرتاب کرده و این بار با دندان می گیرند؟ مگر حضرت هنرمند سیرک بوده؟
اصلا دست حضرت چگونه قطع شده؟ از مچ؟ از آرنج؟ از کتف؟ با چه چیز قطع شده؟ شمشیر؟ خاطرم هست در یک مراسم مذهبی در محرم روضه خوان گفت با کمان به سوی دست حضرت نشانه رفته اند و دست را قطع کرده اند. مگر کمان های آن ها تبر پرتاب می کرده است؟
خون ریزی شدید ناشی از قطع شدن دست در این میان کشک بوده؟ آیا حضرت به خاطر حضرت بودنشان چند لیتر بیشتر از انسان های معمولی خون داشته اند که در میانه راه به دلیل کم خونی نمرده اند یا دست کم از هوش نرفته اند؟
جالب تر اینکه به نظر می رسد روضه خوانان این داستان تخیلی را از روی تاریخ طبری که بالاتر نیز به آن اشاره کردیم:
"عباس گفت : امده ایم از این اب که از ان ما را بداشته اند بنوشیم گفتند بنوش نوش جانت.عباس گفت تا حسین و این گروه از یارانش که می بینی تشنه اند یک قطره نخواهم نوشید .انگاه عباس به پیادگان گفت مشکها را پر کنند پس از ان کسان نمودار شدند و درگیری اندکی شد. یاران حسین با مشکها بیامدند و اب را پیش وی بردند . " (تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3007)
افسانه بدرفتاری یزید با اسرا
به ما از بدرفتاری های یزید با اسرای کاروان کربلا زیاد گفته اند خودم خوب به یاد میاورم که وقتی در خردسالی داستان های اسرای کربلا و بدرفتاری ها و بی رحمی های یزید در مورد آن ها را شنیدم واقعا به عنوان یک کودک ناراحت شدم ولی متاسفانه یا خوشبختانه باز هم داستان دوران کودکی دروغی بیش نبود به روایت بعدی توجه کنید:
"پس از واقعه کربلا بازماندگان امام حسین را به شام نزد یزید فرستادند که علی بن حسین نیز در بین انان بود.انگاه یزید رو به علی بن حسین کرد و گفت: ای علی بن حسین به خدا پدرت حق خویشاوندی مرا رعایت نکرد و با من بر سر قدرتم به نزاع پرداخت و خدا با او چنان کرد که دیدی و این ایه قران را خواند :
«انچه از رنج و مصائب به شما می رسدهمه از دست اعمال زشت خود شماست در صورتیکه خدا بسیاری از اعمال بد را عفو می کند. (قران . سوره شوری .» ( ایه 29)
پس از ان بازماندگان امام حسین به خانه یزید رفتند و از زنان خاندان معاویه کس نماند که گریه کنان به پیشواز نیامده باشد.سه روز عزای حسین گرفتند و یزید همواره این جمله می گفت : خدا عبیدالله بن زیاد را لعنت کند به خدا اگر کار حسین به دست من بود هر چه می خواست می پذیرفتم حتی با تلف شدن جان یکی از فرزندانم مرگ را از حسین دور می کردم ولی خدا چنان مقدر کرده بود. سپس یزید کس نزد زنان فرستاد که از تو چه گرفته اند هرکه هرچه گفت دو برابر انرا به انها داد بطوریکه سکنیه (دختر امام حسین ) گفت :هیچ کس را که منکر خدا باشد از یزیدبن معاویه بهتر ندیدم.انها را به همراه محافظی پارسا به مدینه فرستاد." (تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3077)
خواندید که یزید نه تنها به آن ها ظلمی نکرد بلکه "دو برابر اموال گرفته شده"را هم به آن ها پس داد. عبیدالله بن زیاد را لعنت می کرد و سه روز عزای حسین را گرفت و تا آنجا پیش رفت که همواره می گفت:به خدا اگر کار حسین به دست من بود هر چه می خواست می پذیرفتم حتی با تلف شدن جان یکی از فرزندانم مرگ را از حسین دور می کردم.
در پایان ,البته بر اساس داده های تاریخی عامل اصلی وقایع کربلا در آخر مبارزه برای قدرت بود که در جهان اسلام از همان هنگام درگذشت محمد انگيزه اصلی تمام تحولات و تمام جنگها و توطئهها بوده. پس از قتل علی، فرزند ارشد او حسن مدعی خلافت در برابر معاويه شد و حتی صحبت از جنگ طرفين نيز بميان آمد، ولی با پولهای فراوانی که معاويه به وی پيشنهاد کرد و تعهداتی که در باره واگذاری خلافت به حسين برادر کوچکتر او پس از مرگ معاويه بعهده گرفت, حسن که اصولا اهل مبارزه نبود از دعوی خلافت خود صرفنظر کرد و ترجيح داد که زندگی آرامی را با ٧۰ زن پياپی خويش بگذراند، و ظاهرا بدستور معاويه از جانب يکی از همين زنان مسموم شد. ولی معاويه در اين ميان با زير پا گذاشتن تعهد خود زمينه را برای موروثی کردن خلافت و تعيين پسرش يزيد به جانشينی خويش راه را بر خلافت حسين بسته بود، و برای حسين راهی نمانده بود جز اينکه مشروعيت خود را از راه سر باز زدن از بيعت با يزيد و روياروئی با او مطالبه کند.
عزيمت او به کوفه نيز بدنبال وعده شيعيان اين شهری که کانون اصلی طرفداران علی و خاندان او بود در پشتيبانی از او و دعوت وی به شهر خود صورت گرفت، و فقط رشوههای بيدريغ ابن زياد حاکم اعزامی يزيد به سران شهر بود که کوفيان از پشتيبانی او خودداری کردند، و جنگ حسين در کربلا جنگی بود که از اين راه به وی تحميل شد و عملا چارهای جز آن برايش باقی نماند.
اين واقعيت نيز شايان تذکر است که تا زمان شهادت حسين و ياران او در کربلا اساسا مسئله امامت مطرح نبود و تنها صحبت از خلافت در ميان بود. موضوع امامت فقط بعد از مرگ حسين يعنی از زمان زين العابدين امام چهارم شيعه مطرح شد، زيرا ديگر اميدی برای انتقال خلافت موروثی به خاندان علی باقی نمانده بود.
مرتد المومنین رهام
الهی خود اماموحسین حُکمت رو بکنه
پاسخحذفآخه خاک تو سرت این چیه گذاشتی
قیافه ی حضرت ابوالفضل رو اونجوری گذاشتی خاک بر سر اون شبیه باباته خاک تو سرت بریزم
کیر امامو نخور
حذفالبته کیر نداشت ک
کص بود با کلیتوریس بزرگ
کیرم دهنش و دهنت و خاندانت و نسلت
همرو باهم در دم گاییدم و رفت
تاریخ طبری که اشاره به وقایع کربلا و پیرامون آن کرده صحیح است
پاسخحذفاشاره کرده که کرده این مزخرفات نیست تو تاریخ طبری خودتو جهنمی میکنی فقط با تایید حرفش واقعا شماها چی نصیبتون میشه از توهین به مقدسات متاسفم برای والدینتون
حذفچیز حضرت ابولی رو نخور کونکش مسلمون عوضی
حذفکیرم سر در خونه و مقدسات همتون
پست تر از نگارنده این متن وجود نداره اخه بی همه چیز لعنت خدا به تو باد چقدر وقیحانه به برترین و عزیز ترین بندگان روی زمین نزد خدا اهانت میکنی امیدوارم زودتر اجر کارت رو بگیری.
پاسخحذفچرا وجود داره
حذفخود این حضرت عباس (ابولی)
مادر نویسنده به جنده بوده خب از بچه یه جنده چه انتظاری داری ؟
حذفکص نگید مادر جنده های حرومزاده کیرم تو اول و آخرتون که به امام و پیغمبر توهین میکنید کصکشا
پاسخحذفمطالب این سایت دروغ و دشمنیه. اما تو چرا خودت رو بد دهن میکنی
حذفهمتونو گاییدم
حذفاعتقاداتتونو امامانتونو مقدساتتونو و کونتو کردم
پفیوز انتر عکس اولی شبیه اهل محله که مادرتو حامله کرده
پاسخحذفبیگ لایک
حذفحرام زاده تر از این مدیر این وب سایت وجود ندارد
پاسخحذفچرا وجود داره
حذفهمون ممد پفیوز
این چه عکسی هست برای امام حسین علیه السلام گذاشتید ؟!
پاسخحذفاین فعالیت رو دیگه ادامه ندهید اون دنیا چجوری می خواهی جواب بدهی ؟
کدوم دنیا مغز پوسیده ها
حذفکیرم تو همون امام
ای تف به ذات خرابت بدبخت اونایی که قبل تو با پیامبر و خاندانش در افتادند چه گوهی خوردن اهانت امثال تو چیزی از شخصیت والا و نورانی و مقدس امام حسین علیه السلام کم نمیکنه فقط خودتو بدبخت کردی با این عقاید بهتره از سرنوشت مردی که کاریکاتور حضرت محمد ص رو کشیده بود و توی آتش سوخت عبرت بگیری و قبل از مرگ توبه کنی امام حسین علیه السلام رو سربریدند و خاندانش رو به اسارت بردند نتونستند غلطی کنند چون نام مبارکش تا دنیا دنیاست جاودانه خواهد بود آخه تو با یه مقاله ی چرت چه غلطی میخوای بکنی واقعا فکر کردی از یزید و ابن زیاد و امثال اونا قدرتت بیشتره !!! که همشون به درک واصل شدند هیچ کس جز یک زنا زاده نمیتونه دشمنی کنه با پیامبر و امامان معصومین واقعا از خدا میخوام هدایتت کنه قبل مرگ توبه کنی
پاسخحذفراس میگی کم نمیکنه
حذفانقدر شخصیتشون کیری و پایین هستش ک دیگه کمتر از این نمیتونه باشه
جواب حرف های واهی تو خیلی ساده هست. فقط کافیه یکم انسان فکر کنه و مطالعه کنه. جواب ها مشخصه. به لقمه ای که میخوری دقت کن
پاسخحذفنفرین امام حسین و حضرت عباس بر تو و خاندان ات/هرکه با آل علی درافتاد ور افتاد
پاسخحذفخارکصه هرکی با علی در افتاد ور افتاد یکیشونو بگو؟ هرچه ما میدونیم هرکی با خاندانش در افتاده خاندان علی رو گاییده یکی از موفقیتاشو بگو
حذفکیرم توی ناموس حسین و همه امامای کصکشش همه فهمیدن همشون حرامزاده بودن فقط موندم این کصکشایی ک میان از ی عرب حمایت میکنن فازشون چیه
پاسخحذفخدا لعنتت کنه...
حذففعلا کیرهای زیادی تو ناموس خودت رفته مردک خر نفهم برو خواهر مادر خودتو جمع کن
حذفببند حلقتو پفیوز پدسگ
پاسخحذفاون عکسی هم که گذاشتی عکس پدرته توله سگ حرومزاده
عوضی کونت از چی سوخته ها خاندان علی تا قیامت خونشون میجوشه و پرچمشون سبز
پاسخحذفخیلی جالبه ایناهایی که شما نوشتید یک به هزاره تاریخه خوب هارو ننوشتید فقط بد ها اون هم اگر رجال این اسناد رو بررسی کنیم حداقل دو تا شون مس خودتون حرومزاده از کار در میان اونوقت این همه راوی ثقه داریم که همه قبولشون دارن رو نادیده میگیرید
پاسخحذفواقعاً خجالت داره که آنقدر دارید مسخره میکنید امام علی با این همه ابوهط عکس یک مرد زشت و بی ریخت را گذاشتید خیلی بیشور هستید اهمق ها
پاسخحذفما از وقتی چشمامونو باز کردیم مشکلات زیادی داشتیم چون تو خانواده ما خیلی احضار ارواح و در واقع احضار شیاطین انجام میدادند جادوگری هم میکردند اون خونه خیلی آلودگی جن و شیاطین داشت همشون مردن به جز چند نفر که جانمازشون پوسیده شده اینقدر نماز خوندن...یه بنده خدایی اومدمشکل اینارو حل کنه دست بچشو آتیش زدن یکی دیگه اومد برای یه مریضی که اونجا پانزده سال تو جا بود پوشک میشد دعا کرد چند روز بعد تصادف کرد مرد قبل تصادفم پشت فرمون خفه شده بود جن ها که که بخوان انتقام بگیرن خفه میکنند اگه بدونی...
پاسخحذفما بچه های اونا هستیم که هنوز این آلودگی نسلی رو داریم خلاصه این شیاطین ما خیلی هم ناجورن مثلا بهشون آیت الکرسی فوت کنی بخونی که دور شن میرقصن مسخره میکنن...
یکی از ما بنده خدا خواب خیلی بدی دیده بود تو خواب هر قسمی داده بیدار نمیشده نجات پیدا نمیکرد یهو میگهخدایا به خون امام حسین (ع) قسمت میدم میگه همشون چشم به هم زدنی رفتن دور شدن !!!ببین چقدر این انسان بزرگه...😭
بی سواد بدبخت برو خودتو مسخره کن
پاسخحذفالان کی حسینو کشت :/
پاسخحذفخب،مهم اینه که دومیلیار دو خوردهدایی مسلمان هست و ۲۵۰میلیون برحق🙂
پاسخحذفامام حسین بزنه به کمرتون الهی که نسل حیون هایی مثل شما منقرض بشه حیفه اسم حیون بر شما
پاسخحذفواقعا برای این سایت و دست اندرکارانش متاسفم
پاسخحذفقطعا حرومزداه ای یه حدیث هست که میگه هیچکس دشمن ائمه نیست مگر کسی که از زنا زاییده شده الانم دارم میبینم چقدر حرومی اینجاست اول برید باباتونو پیدا کنید و حساب ننه جنده خودتونو برسید بعد بیای پشت سر ائمه گوه بخورید کصافتای حرومزداه
پاسخحذفخاکسه وقتر شماره مامانتو به بچه دادن حالیت میشه چنده عوضی وقتی گزارش به پلیس بدم کون پاره همین دیشب مادرتو گایدم مادر چنده
پاسخحذفآخه یکی می خواد به این بگه خار کسه کیرت تو ناموس خودت مادر چنده تو برو مادرتو آدم کن خلیفه کافر 3تون خودتون بخاطر خار کسه کیش کشتین به امام علی علیه السلام کوفتین خلیفتون شه مادر چنده
پاسخحذفکص ننت حرومزاده
پاسخحذفهم خودتو هم ننه باباتو گاییدم
فقط از خود امام حسین میخام که لعنتت کنه آنقدر بدبختی که به نوه پیامبر جسارت میکنی خدا لعنتت کنه تو خود شمر و یزید هستی حتی از یک حیوان هم بدتری اشغال کثیف
پاسخحذفخیر نبینی تو زندگیت اشغال حرومزاده
پاسخحذف