علی با اجداد ما ایرانیان چه کرد
(این نقاشی با روایت تاریخی طبری از شمایل علی بن ابی طالب تطابق کامل دارد، مردی بود تیره رنگ با چشمان درشت و شکم برآمده و سری طاس و قدی مایل به کوتاهی!)
علی يکی از مشاوران نزديک عمر (خليفه دوم مسلمانان) در هنگام حمله لشکر اسلام به عجم بود. زمانی که عمر می خواست خود شخصا در اين جنگها حاضر شود، به او گفت: " تو سر اين سپاهی اگر بروی و کشته شوی، سپاه اسلام متلاشی می شود. تو بايد مرکز خلافت را داشته باشی تا اگر سپاه اسلام شکست خورد. عجم بدانند که اين نيرو پشت دارد" (تاريخ طبری، جلد 5، ص 1943 و 1945، اخبار الطول ص 147 و نهج البلاغه ص 443 – 446).عمر که داماد علی بود و روی حرفهای او حساب می کرد پيشنهادش را پذيرفت و در دارالخلافه ماند و در راس لشکريان اسلام فرماندهان با تجربه و خونريزی گمارد و به طرف فارس گسيل داشت.پس از شکست فارس و پيروزی لشکريان اسلام، علی خطاب به مردم کوفه گفت: ای مردم ، شما شوکت عجمان را برديد. (تاريخ طبری، جلد 6 ص 2208) پس از پايان سلطنت 3 تن از خلفای مسلمانان (ابوبکر،عمر، عثمان) نوبت سلطنت علی رسيد که بسيار لرزان و کوتاه بود.اختلافات معاويه و علی بر سر قدرت بالا گرفت و سببساز جنگهای طولانی گرديد. علی جهت تامين مخارج اين جنگها مجبور بود که باج و خراج بيشتری از عجم اخذ کند. اين فشارها موجب قيامها و مقاومتهای دليرانه از سوی شهرهای مختلف عجم شد بطوری که علی بی رحم ترين سرداران خود، از جمله « خليد بن طويف» ، « زياد ابن ابيه » را بسوی خراسان، فارس، ری ، آذربايجان و ساير شهرها و بلاد اعزام داشت.
مواردی از سرکوب قيامهای مردم فارس درزمان خلافت علی:
- مردم استخر چندين بار قيام کردند.علی در يکی از آن موارد «عبدالله بن عباس» را در راس لشکری به آنجا گسيل داشت و شورش مردم را در سيل خون فرونشاند (فارسنامه ابن بلخی، ص 136). در مورد ديگر که مردم استخر شوروش کردند، علی « زياد بن ابيه » که از خونخواری و آدمکشی به انوشيروان دوم لقب گرفته بود به آنجا گسيل داشت تا به سرکوبی اين قيام بپردازند. در مورد جنايات و کشتار مردم استخر توسط زياد بن ابيه کتابها و روايت زيادی نوشته و نقل شده(رجوع کنيد به کتاب مروج الذهب، جلد دوم ص29).
- در سال 39 هجری مردم فارس و کرمان نيز سر به شورش گذاشتند و حکام ستمگر علی را از شهر خود بيرون کردند.علی مجددا زياد بن ابيه را به آنجا گسيل داشت و لشکريان وی از هيچ جنايتی فروگذاری نکردند. (تاريخ طبری، جلد 6، صفحه 2657 و يا فارسنامه، ص 136)
- مردم خراسان نيز در زمان علی برای چندين بار قيام کردند و چون چيزی نداشتند بعنوان باج و خراج بپردازند، از اسلام برگشته و به مقاومت سخت و جانانه ای دست زدند.علی «جعده بن هبيره» را بسوی خراسان فرستاد. او مردم نيشاپور را محاصره کرد تا مجبور به صلح شدند.( تاريخ طبری، جلد 6،ص2586 و فتوح البلدان ص292)
- در زمان خلافت علی مردم شهر ری نيز سر به طغيان برداشتند و از پرداخت خراج خودداری کردند. او «ابوموسی» را با لشکری زياد به سرکوب شوروش فرستاد و امور آنجا را بحال نخستين برگرداند. ابوموسی پيش از اين نيز، يکبار ديگر بدستور علی به جنگ مردم شهر ری گسيل شده بود. (فتوح البلدان ص 150)
- در پايان سال 38 و آغاز سال 39 ، حارث بن سره عبدی، به فرمان علی لشکر به خراسان کشيد و پيروز شد، غنيمت بسيار و بردهی بی شمار بدست آورد. تنها در يک روز، هزار برده ميان یارانش تقسيم کرد،لکن سرانجام خود و يارانش جز گروهی اندک، در سرزمين قيقان(سرحد خراسان) کشته شدند. (فتوح البلدان، بلاذری)
- علی بن ابی طالب، عبدالرحمن بنی جز طائی را به سيستان فرستاد. لکن حسکه حبطی وی را بکشت، پس علی گفت: بايد که چهار هزار تن از حبطيان را به قتل رسانيم. وی را گفتند: حبطيان پانصد تن هم نشوند.(فتوح البلدان، بلاذری)
- علی ولايت آذربايجان را نخست به سعيد بن ساريه خزاعی و سپس به اشعث بن قيس داد. يکی از شيوخ آذربايجان نقل می کند که وليد بن عقبه همراه با اشعث بن قيس به آذربايجان میآيند، وقتی آن ديار را ترک کردند، مردم آذربايجان قيام کردند. اشعث از وليد طلب ياری کرد و وليد برای ياری وی سپاهی از کوفه به آنجا گسيل داشت. اشعث، خانه به خانه، فتح کرد و پيش رفت. و پس از فتح آذربايجان گروهی از تازيان اهل عطا را بياورد و در آنجا ساکن ساخت و آنان را فرمان داد که مردم را به اسلام خوانند. (فتوح البلدان، بلاذری)
مرتد المومنین رهام
بیا اینو بخور 😂
پاسخحذف