اسلام دین صلح و رحمت : از ادعا تا واقعیت




اسلام دین صلح و رحمت؟!
شاید این ادعا  برای ما ایرانیان و تمام کسانی که تحت سلطه حکومت اسلامی زندگی میکنند خننده دار باشد ولی اما مسلمانان همواره بر این ادعا پوچ پافشاری کرده اند, اثبات دروغین بودن این ادعا اصلاً کار دشواری نیست و با نگاهی به قرآن و سنت محمد و تاریخ اسلام می توان به این امر پی برد. در زمان حیات محمد پیامبر "دین صلح" مسلمانان به دستور او  95 بار دست به جنگ افروزی و لشکر کشی به نقاط مختلف شبه جزیره عرب زدند که از این تعداد محمد شخصاً در 28 جنگ حضور داشته البته همه این جنگ ها تهاجمی نبوده اند. گسترش اسلام در شبه جزیره عرب و نقاط دیگر همیشه به زور شمیر بوده. همانطور که در مقاله های قبلی (روشنفکری دینی از نظر اسلام) به طور کامل اشاره کرده بودیم پیروی کامل از قرآن و سنت پیامبر (همچنی سنت امامان برای شیعیان ) وظیفه همه مسلمانان است. محمد همواره مسلمانان را به جهاد در راه خدا تشویق کرده و کشته شدن در این راه را بالا ترین درجه برای مسلمانان توصیف کرده, ما همچنین در آیات متعددی از قرآن میبینیم که مسلمانان به کشتن غیر مسلمان  فرا خوانده شده اند. قرآن به مسلمانان   فرمان می دهد که غیر مسلمان ها را به دردناک ترین روش بکشند و توصیه میکند که از دوستی با آنها پرهیز کنند حتی اگر انها پدر یا مادر شما باشند. به گفته قرآن و سنت محمد مسلمان این حق را دارند که  از اسرای جنگی به عنوان برده جنسی استفاده کنند و تمام دارایی های غیر مسلمان را مصادره کنند.
بر اثاث قرآن و سنت محمد واقعاً مسلمانان چگونه می توانند این ادعای پوچ را تکرار کنند ؟؟ ایا دین صلح به پیروانش دستور قتل و غارت دیگران را می دهد ؟؟
از اصلی ترین عوامل رشد و ترویج تروریسم همین آیات قرآن هستند, کتابی که به هیچ وجه افکار دیگر ادیان و همزیستی با آنها را به رسمیت نمیشناسد.

سوره محمد 4:
" چون با کافران روبرو شديد، گردنشان را بزنید. و چون آنها را سخت فرو فکنديد، اسيرشان کنيد و سخت ببنديد. آنگاه يا به منت آزاد کنيد یا به فدیه. تا آنگاه که جنگ به پايان آيد. و اين است حکم خدا. و اگر خدا ميخواست از آنان انتقام ميگرفت، ولی خواست تا شمارا به یکدیگر بیازماید. و آنان که در راه خدا کشته شده اند اعمالشان را باطل نميکند.

سوره انفال 39:
"با آنان نبرد کنيد تا ديگر فتنه ای نباشد و دين همه دين خدا گردد پس اگر باز ايستادند ، خدا کردارشان را می بيند."

سوره احزاب 61:
" اینان لعنت شدگانند. هرجا یافته شوند باید دستگیر گردند و به سختی کشته شوند."

سوره مائده 33:
"سزاى كسانى كه با خدا و پيامبر او مى‏جنگند و در زمين به فساد مى‏كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت‏ يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت."

سوره مائده 38:
"و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده‏اند دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببريد و خداوند توانا و حكيم است."

سوره توبه 28:
"ای کسانی که ایمان آورده اید، مشرکان نجسند و از سال بعد نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند، و اگر از بینوایی میترسید، خدا اگر بخواهد به فضل خوش بی نیازتان خواهد کرد. زیرا خدا دانا و حکیم است."
سوره انفال 12:
"و آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شمایم. شما مومنان را به پایداری وادارید. من در دلهای کافران بیم خواهم افکند. بر گردنهایشان بزنید و انگشتانشان را قطع کنید."
سوره توبه 5:
" پس چون ماههاي حرام به سر آمد آنگاه مشركان را هر جا يافتيد به قتل رسانيد. و آنها را دستگير و محاصره كنيد . و هر سو در كمين آنها باشيد. چنانچه توبه كردند و نماز به پاي داشتند و زكات دادند پس از آنها دست بداريد. كه خدا آمرزنده و مهربان است."

بقره 191:
"هرجا که آنها را بیابید بکشید و از آنجا که شما را رانده اند، برانیدشان، که فتنه از قتل بدتر است. و در مسجد الحرام با آنها مجنگید مگر آنکه با شما بجنگند. و چون با شما جنگیدند بکشیدشان که این است پاداش کافران."

سوره توبه 123:
"ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید! تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است"

سوره انعام 90:
"توبه آنان كه پس از  ايمان آوردن كافرشدند و بر كفرشان افزودند پذيرفته نخواهد شد واينان گمراهانند."

سوره نحل106-108:
"كسي كه پس ازايمان به خدا كافر ميشود( نه اينكه اورا به زور واداشته اندوحال انكه دلش به ايمان 
باقي است)بلكه انانكه دردلشان را بركفر گشوده اند مورد خشم خدايند وعذابي بزرگ برايشان مهياست.
اين براي اين است كه انها دنيا را بيش از آخرت دوست دارند و خدا مردم كافر را هدايت نمي كند.
خدا بردل وگوشها وچشمهايشان مهر نهاده وخود نمي دانند."

سوره مجادله22:
"نمى‌يابى مردمى را كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده باشند، ولى با كسانى كه با خدا و پيامبرش مخالفت مى‌ورزند دوستى كنند، هر چند آن مخالفان، پدران يا فرزندان يا برادران و يا قبيله آنها باشند. خدا بر دلشان رقم ايمان زده و به روحى از خود ياريشان كرده است و آنها را به بهشتهايى كه در آن نهرها جارى است درآورد. در آنجا جاودانه باشند. خدا از آنها خشنود است و آنان نيز از خدا خشنودند. اينان حزب خدايند، آگاه باش كه حزب خدا رستگارانند."

سوره ال عمران 118-120:
"اي كساني كه ايمان اورده ايد،دوست وهم رازي جز هم كيشان مگيريد،كه ديگران از هيچ فسادي در حق شما كوتاهي نمي كنند و خواستار رنج شمايندو كينه توزي از گفتارشان اشكار است و ان كينه كه در دل دارند بيشتر از انست كه بر زبان مي اورند. آيات را برايتان اشكار كرديم اگر عاقل باشيد.
اگاه باشيد شما انانرا دوست داريد وانان شمارا دوست ندارند.شما به همه اين كتاب ايمان اورده ايد. چون شما را ببينند گويند :ايمان اورده ايم چون به خلوت روند از كينه انگشت بدهن مي گزند .بگو بميريد هر اينه خدا انچه در دل داريد اشكار مي كند
اگر خيري بشما رسد اندوهگين شوند واگر مصيبتي رسد شاد شوند اگر برد بار باشيد از مكرشان در امانيد كه خدا برهمه چيز احاطه دارد."

سوره مائده 51:
"اي كساني كه ايمان آورده ايد يهود ونصارا را به دوستي نگيريد .انان دوستان همديگرند.هركس از شما انها را به دوستي گيرد در زمره انهاست وخدا ستمگران را راهنمايي نمي كند."
سوره توبه 29:
"با كساني از اهل كتاب كه به خدا و روز قيامت ايمان نمي اورند و چيزهايي كه خدا وپيامبرش حرام كرده اند برخود حرام نمي كنند و دين حق را نمي پذيرند جنگ كنيد تا انگاه كه به دست خود در عين مذلت جزيه بدهند."

سوره توبه 119:
"اين براي پيامبر ومومنين شايسته نيست كه براي مشركين طلب بخشش كنند حتي اگر خويشاوندشان باشند….."
سوره نسا 89:
" دوست دارند همچنان که خود به راه کفر میروند شما نیز کافر شوید تا برابر گردید. پس با هیچ یک از آنان دوستی مکنید تا آنگاه که در راه خدا مهاجرت کنند. و اگر سر باز زدند در هرجا که آنها را بیابید بگیرید و بکشید و هیچ یک از آنها را به دوستی و یاری برمگزینید."

سوره احزاب 52: 
"بعد از اين هيچ زني برتوحلال نيست ونيز زني به جايشان اختياركردن،هرچندتواز زيبايي او خوشت آيد،مگر زناني كه به غنيمت بدست تو افتد."
سوره نسا 24:
":نيز زنان شوهر دار برشما حرام شده اند مگر انانكه به تصرف شما در امده اند."
   (محمد خود نيز باماريه كنيز حفصه بدون ازدواج هم خوابه شد)

 نمونه های از وحشی گری پیامبر صلح و رحمت:

صحيح بخاري جلد6 كتاب 61 حديث 577:
"من از پيامبر شنيدم كه فرمود: در آخر زمان جواناني با افكار وعقيده هاي احمقانه پيدا مي شوند، انها خوب حرف مي زنند اما انها همانند تير كه ازكمان مي رود از اسلام خارج مي شوند،ايمانشان از گلويشان رد نمي شود.پس هر جا آنها را يافتيد بكشيدشان ،درروز رستاخيز براي كشنده آنها پاداش خواهد بود."

صحيح بخاري جلد4 كتاب 63 حديث 260:
"علي چند نفر را سوزاند وقتي خبر به ابن عباس رسيد گفت:اگر من جاي او بودم انها را نمي سوزاندم زيرا پيامبر فرموده هيچ كس را مانند خداوند مجازات نكنيد.اما بدون شك انها را مي كشتم چون پيامبر فرموده: هرمسلماني كه از دين بر گردد بايد كشته شود."

برگزيده سنن ابوداوود كتاب  38 حديث4349:
"عبدالله ابن عباس روايت مي كند: مرد كوري همسر كنيزي داشت كه به پيامبر ناسزا مي گفت او را نهي مي كرد اما او دست بر نمي داشت .يك شب كنيز شروع به ناسزا گفتن به پيامبر كرد مرد اورا برحذر داشت او دست بر نداشت.مرد خنجري بر داشت و درشكم زن فرو برد وشكم اورا پاره كرد وبچه اي كه در شكم داشت بين پاهايش افتاد وغرق خون شد.فرداي انروز وقتي به پيامبر خبر دادند.او مردم راجمع كردو فرمود : شما را بخدا سوگند مي دهم وبحق خودم سوگند مي دهم كسي كه اين كار را كرده جلو بيايد .مرد درحالي كه مي لرزيد برخاست وجلوي پيامبر ايستادوگفت: يا رسول الله من ارباب او هستم او بشما ناسزا مي گفت وشما را انكار ميكرد من اورا نهي كردم اما فايده اي نداشت .او همسر من است ومن ازاو دو پسر همچون مرواريد دارم.ديشب كه دوباره شروع كرد خنجري درشكمش فرو كردم واوراكشتم .پيامبر فرمود من شهادت مي دهم كه نبايد هيچ خون بهايي براي او پرداخت."

سنن ابوداوود/كتاب 38 حديث4349:
علي بن ابوطالب روايت مي كند: "يهوديي به پيامبر دشنام داد.مردي بااوگلاويز شد تا اورا كشت .محمد اعلام كرد كه او خون بها ندارد."

 سنن ابوداوود/كتاب 38 حديث 4359:
عبدالله ابن عباس روايت مي كند: "مجازات، كساني كه با خدا وپيامبرش مي جنگند وبا نيرو وقدرتشان درزمين شرارت مي كنند، اعدام،مصلوب كردن،يا بريدن دست وپا از جهت مخالف(مثلا دست راست وپاي چپ)،ويا تبعيد (بيشترين  بخشش در مورد مشركين ) است.حتي اگر  قبل از دستگيري توبه كنند اين مانع اجرا مجازاتي كه شايسته آنند نمي شود."

سنن ابوداوود كتاب38 حديث4390:
عطيه القريضي  روايت ميكند: "من درميان اسيراني بودم كه از بني قريضه دستگير شده بودند.انها مارا آزمايش مي كردند هركس موي   زهارش در آمده بود مي كشتند و هركس در نيامده بود نمي كشتند .من موي زهارم در نيامده بود مرا نكشتند."

سنن ابوداوود كتاب38 حديث4396:
جابر بن عبدالله روايت مي كند: "دزدي را نزد پيامبر آوردند فرمود اورا بكشيد.گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده.پس فرمود:دست اورا ببريد.پس دست راستش را قطع كردند.بار ديگر همان دزد را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده پس فرمود پاي اورا قطع كنيد.پاي چپش را قطع كردند.بار سوم اورا   نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده پس فرمود دست اورا قطع كنيد.دست چپش را قطع كردند.بار چهارم او را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده پس فرمود پاي اورا قطع كنيد.پس پاي راستش را قطع كردند بار پنجم او  را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد  .بنابراين  ما اورا برديم وكشتيم واوراكشيده ودر چاهي انداختيم وروي او سنگ ريختيم."
مرتد المومنین رهام

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

انحرافات جنسی محمد "پیامبر اسلام"

افسانه های عاشورا !!

زندگی‌نامه یک گراز شیعه: این قسمت امام کاظم(ع)